آشفتگی در شمال قربانی آسایش جنوب، تحریک طالبان پاکستانی ابزار تسهیل کننده سیاست‌های طالبانی؟


نویسنده: سمیرا محمدی

از زمان روی کار آمدن مجدد طالبان در اگست ۲۰۲۱ شمال افغانستان یکی از محلی‌های خبرساز بوده است. به طوری‌که اختلافات رهبران طالبان پشتون با طالبان اوزبیک و تاجیک و تلاش آن‌ها برای به حاشیه راندن فرماندهان غیر پشتون از نخستین نشانه‌های اختلافات درون گروهی  در راستای ایجاد بوروکراسی و یک‌دست سازی حکومت گروه طالبان بود. به‌ طوری‌که مخدوم عالم و قاری صلاح‌الدین ایوبی از نخستین فرماندهان شمال بودند که به انزوا کشیده شدند. از طرف دیگر، زنجیره‌ای از ترور فرماندهان  طالبان در این منطقه علی‌رغم مسوولیت‌پذیری داعش به باور بسیاری از ناظران  ماحصل تنش‌ها و تصفیه حساب‌های درون گروهی طالبان تلقی می‌شود. این درحالی است که شمال افغانستان به واسطه رقابت‌های محلی بر سر قدرت و منابع معدنی و حضور گروه‌های ستیزه جو خارجی همواره مستعد تنش‌های داخلی و منطقه‌ای بوده است. اما اکنون این منطقه شاهد انتقال مهمانانی ناخوانده هستند که به نظر می رسد بر اساس تعهد دو جانبه بین طالبان و متحد دیرینه‌شان اسلام آباد صورت گرفته است. درواقع، پس از سفر وزیر دفاع و رییس سازمان اطلاعات پاکستان به کابل در ماه فبروری در پی افزایش تحرکات تحریک طالبان در پاکستان، دو طرف توافق کردند که با بودجه دولت اسلام آباد، اعضای تحریک طالبان پاکستانی از جنوب که به علت عملیات‌های نظامی دولت پاکستان به این مناطق  آمده بودند به شمال افغانستان انتقال داده شوند. این درحالی است که به گفته ناظران شورای امنیت سازمان ملل متحد در جون ۲۰۲۲ حدود چهار هزار و ۵۰۰ تن از اعضای تحریک طالبان پاکستانی در شهرهای مرزی افغانستان پناه گرفته بودند. توافقی که به نظر می‌رسد اهداف چندگانه‌ای را برای امارت اسلامی در پی دارد.

طالبان از زمان روی کار آمدن به دنبال برهم زدن ترکیب قومیتی و جمعیتی و اعمال سیاست‌های منحصرگرایانه هستند. تصمیماتی که نشان دهنده سیاست‌های جمعیتی و تبعیض‌های قومی برای تک قطبی ساختن و اعمال خشونت‌های سیستماتیک از سوی امیرعبدالرحمن خان بوده است؛ سیاستی که سابقه‌ای تاریخی داشته و به عنوان اهرم فشاری بر اقوام و اقلیت‌ها در راستای به حاشیه رانده شدن، حذف، محروم سازی و ضربه بر هویت‌های قومی مورد استفاده قرار گرفته است. در همین رابطه اقدامات اخیر طالبان را می‌توان  به این معنا تفسیر کرد که طالبان به دنبال یک‌دست کردن مناطق شمال افغانستان از طریق استقرار اعضای طالبان پاکستانی در برخی از شهرهای شمال است که رقابت‌های درونی فرماندهان محلی این روند را تسریع می‌بخشد. از طرف دیگر، طالبان بسیاری از فرماندهان جنوب  را به منظور به کارگیری در مقام‌های مهم به شمال انتقال داده‌اند که به دنبال برهم زدن ترکیب قومی  و یک‌دست سازی این مناطق برای نفوذ بیشتر در این منطقه است. چرا که این گروه از سال ۲۰۱۳ به دلیل نزدیکی این منطقه به آسیای مرکزی، تجارت جهانی مواد مخدر و نشان دادن عدم وابستگی به پاکستان در جنوب به دنبال نفوذ بودند که به دلیل تفاوت‌های قومی موانعی در پیش رو داشتند. درنتیجه اکنون زیر سایه قدرت مطلقی که در دست دارند به‌راحتی سیاست‌های خود را اعمال می‌کنند که طبیعتاً این روند منجر به افزایش تنش‌های قومی خواهد شد. به طوری که با حاشیه راندن رهبران محلی شمال احتمال پیوستن آن‌ها به داعش و یا هم شکل‌گیری حلقه‌های ناراضی در قامت اپوزیسیون‌های نظامی بیشتر با ماهیت‌های قومی خواهد بود.  از طرف دیگر، یک‌جا شدن گروه‌های خارجی مختلف ستیزه‌جو در شمال بر تنش‌های منطقه‌ای نیز تاثیرگذار خواهد بود.

اما هدف دیگر این انتقال، راضی نگه داشتن و اطمینان دادن به اسلام آباد از طریق دور نگه داشتن تحریک طالبان پاکستانی است که از زمان روی کار آمدن طالبان به دردسری جدی برای اسلام آباد مبدل شده‌اند. این درحالی است که طالبان در پاسخ به نگرانی‌های متحد دیرینه‌شان پیرامون اقدامات تحریک طالبان که اسلام آباد مدعی است از خاک افغانستان و با حمایت کابل صورت می‌گیرد، تاکنون جواب معناداری نداده‌اند. اما آیا این انتقال به معنای آسایش جنوب است؟

تحریک طالبان پاکستانی بزرگترین سازمان شبه نظامی است که علیه دولت پاکستان می‌جنگد که هدف آن ایجاد یک نظام سیاسی اسلامی براساس تفسیر این گروه از شریعت است. به طوری‌که این گروه با تغییر در برنامه‌های خود، هدف­شان را تنها به اسلام آباد معطوف کردند. چنانچه که در سال ۲۰۲۰ تحریک طالبان پاکستانی ادعا کرد که دیگر هیچ برنامه‌ای منطقه‌ای یا جهانی فراتر از پاکستان ندارد. در سال ۲۰۱۸ تحریک طالبان پاکستانی رسماً از مانیفیست خود دعوت به « جهاد اکبر» در افغانستان و حمایت از برنامه جهادی جهانی القاعده را حذف و حمله به اهداف غیرنظامی را تغییر داد. اما این تغییرات آهسته با بازگشت طالبان به قدرت روندی تصاعدی به خود گرفت. چنان‌چه که پس از تسلط طالبان بر افغانستان صدها زندانی تحریک طالبان پاکستانی ازجمله رهبران ارشد تحریک طالبان پاکستان مانند مولوی فقیرمحمد معاون موسس آن از زندان آزاد شدند و به واسطه پناهگاه امنی که یافته اند تحرکات خود را افزایش دادند. درواقع، تی.تی.پی امیدوار است که راه طالبان افغانستان را دنبال کند. به طوری که پیروزی طالبان به عنوان الگویی برای جنگجویان این گروه معرفی شد و استدلال شده که پافشاری در جنگ علیه دولت پاکستان پیروزی مشابه آنچه طالبان در افغانستان را به دست آورده ست را تضمین می‌کند.

از طرف دیگر، تحریک طالبان پاکستانی به دنبال مناطق قبایلی پشتون نشین خود هستند. این دور شدن فضا را برای رقبای تی. تی. پی مانند لشکر طیبه و جیش محمد فراهم می‌کند این درحالی است که نزدیکی به القاعده و پیوندهای قوی با طالبان افغانستان تی. تی. پی را بالاتر از سایر رقبای جهادی خود قرار داده است. هم‌چنین، این گروه به مانند طالبان یک سیستم اداری و نظامی برای خود ایجاد کردند که منجر به جذب گروه‌های اسلام گرا از مناطقی مانند ملاکند، باجور و اوروکزی شد که خود به نفوذ و گسترش پایگاه سیاسی تحریک طالبان پاکستانی کمک کرد. درواقع، در سال ۲۰۲۰ تی. تی. پی در راستای نفوذ، حفظ و تقویت خود یک مدل ساختار حکومتی  مانند طالبان  را اتخاذ کردند که برای مناطق مختلف پاکستان فرمانداران سایه منصوب کردند و اولین سیستم نظامی متمرکز مشابه سیستم طالبان تا پیش از رسیدن به قدرت را ایجاد کردند، چرا که مسیر پیروزی را الگوبرداری از طالبان می‌دانستند. به طوری که در همان سال نور ولی محسود رئیس تحریک طالبان پاکستان اعلام کرد که این گروه تنها در صورتی می‌تواند پیروز شود که جا پای مسیر طالبان بگذارد. بنابراین، به نظر می‌رسد که هرچند انتقال اعضای تحریک طالبان پاکستانی به معنای کاهش نگرانی‌های امنیتی اسلام آباد باشد اما اسلام آباد برای تی. تی. پی در شرایطی که این گروه به یک عقبه استراتژیک در افغانستان رسیده و اسلام آباد در شرایط دشوار سیاسی و اقتصادی قرار دارد موقعیت را مناسب تر از هر زمان دیگری برای فعالیت های خود می‌داند.

در نهایت، به نظر می‌رسد جابه‌جایی اعضای تحریک طالبان پاکستانی بیش از آن‌که به معنای خریدن امنیت برای اسلام آباد باشد، چراکه تحریک طالبان پاکستانی معتقد است تا زمانی که شریعت کامل اجرا نشود سلاح خود را زمین نمی‌گذارد، مکانیزمی تسهیل کننده برای گروه طالبان در راستای رسیدن به ایجاد حکومتی انحصارگرا و گشودن منطقه‌ای جدید برای نفوذ بیشتر البته با کمک پاکستان برای نیل به اهداف داخلی و فرامنطقه‌ای است. اهدافی که تی. تی. پی بازی‌گری مناسب برای آن شناخته شده است.

 

سمیرا محمدی، مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه شیراز و کارشناسی ارشدش را در رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی تهران دریافت کرده است.

 

 

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند: opinions@aissonline.org

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد.



نظریات