اندیشههای سیاسی نسل نو افغانستان

توضیح: این نوشته، متن گفتگوی ویژه رادیو نوروز با بانو هیله نجیبالله، دختر داکتر نجیبالله رییس جمهوری پیشین کشور پیرامون نسل نو سیاسی در افغانستان است.
گرداننده: ممنون شما که فرصت مصاحبه را فراهم کردید. کمی در خود خودتان بگویید؟
هیله: ممنون شما و رادیو نوروز هستم که فرصت مصاحبه را برایم دادید. در پاسخ به سوال شما باید بگویم که زندگی من مثل بسیاری از مردم افغانستان زندگی در مهاجرت است و همین حالا در کشور سویس مصروف پیش بردن دوره تحصیلی در مقطع دکترا هستم. از کودک ۵ سالهام هم در همینجا مواظبت میکنم و تقریبا یک سال و نیم قبل دورۀ دکترایم را شروع کردم. قبل از آن به کشورهای مختلف زندگی کردهام. همراه جامعه بین المللی و صلیب سرخ و هلال احمر کار کردم. کشورهای آسیایی، آسیای جنوب شرقی، آسیای شرقی، کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای آفریقایی برای ارائه خدمات به مهاجرین کار کردهام.
گرداننده: پس زندگی پر مسافرت داشتید؟
هیله: بلی. وقتی که از افغانستان بیرون شدم، نتوانستم آشیانۀ خودم را در یک کشور خاص بسازم. وظیفهام طوری بوده که همیشه هر سه سال در یک کشور زندگی میکردم و بنابر وظیفهام، کشور زندگی ام را تغییر دادم. فعلا به سوییس هستم و معلوم نیست که در آینده به کدام کشور سفر کنم.
گرداننده: در کدام رشته تحصیل کردید؟
هیله: لیسانسم را در ارتباطات و حقوق بینالدول گرفتم و ماستری را در رشته حل منازعات و آوردن صلح خواندم. دورۀ دکترایم در رشته مذهبشناسی است و تحقیقاتم در بخش مصالحه است. این که چطور مصالحه به وجود میآید و نقش مذهب در آوردن مصالحه چیست.
گرداننده: رشتۀ درسی شما مرتبط به سیاست است و آیا به عنوان دختر رییس جمهور پیشین افغانستان، به سیاست علاقه دارید؟
هیله: سیاست برایم دلچسب است. به این دلیل که تا زمانی که پدرم رییس جمهوری کشور بود، به سیاست علاقه نداشتم. برعکس وقتی که با پدرم گفتگو میکردم، از وی میپرسیدم که چه وقت به طبابت بر میگردید؟ وقتی که پدرم و کاکایم را از دست دادم، برایم سوال پیدا میشد که چرا یک شخصی که واقعا وطندوست بود و از تۀ دل میخواست که راه حل به افغانستان بیاورد، تلاش نهایی خود را کرد، به چه دلیل و چطور بیرحمانه و دور از عدالت کشته میشود؟ این سوال آغاز یک سلسله کارها، تحقیقات و مطالعهها بود تا عمق مسایل سیاسی افغانستان را بفهمم. فکر میکنم که نه تنها من، بلکه همه مردم افغانستان به این دلیل که زندگی شان به سیاست گره خورده است، باید سیاست را درک کنند. علاقهمندی من به سیاست بعد از دست دادن پدر شروع شد.
گرداننده: مانند شما، عموما فرزندان سایر سیاسیون افغانستان هم وارد کارهای سیاسی شدند. رفتن فرزندان سیاسیون به سمت سیاست، چقدر از دید شما خوب ارزیابی می شود؟
هیله: وقتی که دربارۀ گفتگوهای خودم و پدرم فکر میکنم، به یاد دارم که بعد از جنگ جلالآباد، در کابل نشسته بودیم. پدرم برای غذا خوردن، از دفتر به خانه آمده بود. همان شب پدرم بسیار آرام و ساکت بود و عمیقا به فکر فرو رفته بود. مادرم از پدرم سوال کرد که به چه فکر میکنی؟ پدرم صورتش را به طرف من برگرداند و از من سوال کرد که اگر فردا از تو خواسته شود که برای دفاع از وطن به خط اول جنگ بروی، میروی؟ از سوال پدرم تعجب کردم. گفتم، من که دوازده ساله هستم و چرا باید به جنگ بروم؟ پدرم گفت که گپ به سن و سال نیست. برای دفاع از وطن میروی؟ پاسخ دادم که دختر هستم و مرد نیستم. پدرم دوباره گفت که فرق بین پسر و دختر نیست میخواهم احساس وطندوستی تو را درک کنم. بعد از این که دلایلم را به پدرم گفتم، قدری پدرم مایوس شد و برایم گفت فرزندان مردم را برای دفاع از وطن به جبهه روان میکنم اما فرزند خودم متردد است. این صحبت وی، برایم آموختاند که به هر موقفی که هستیم و به هر کنج دنیا که هستیم، دفاع از وطن باید در قدم نخست باشد. حالا که نگاه میکنم، فکر میکنم که این برایم مهمتر از بقیه موارد است. دوماً متاسفانه وقتی که به دهههای اخیر سیاست افغانستان نگاه میکنیم، میبینیم که با وصف این که افغانستان کشور شاهی نیست اما به جوانانی که واقعا ظرفیت دارند و استعداد دارند، شانس کار داده نمیشود. به این دلیل که یک فکر به وجود آمده که سیاست باید میراثی باشد. فکر میکنم که وقتش رسیده که این فکر باید تغییر بخورد. دفاع از وطن، عشق به وطن و برای منافع ملی ایستاده شدن مهمتر است.
گرداننده: آیا زمینه برای حضور نسل نو سیاسی در پهنۀ سیاست افغانستان فراهم شده است؟
هیله: فکر میکنم که بسیار مهم است که حس مسوولیت گرفتن که در چند دهۀ اخیر از مردم گرفته شده است، به آنان داده شود. ما منحیث یک ملت، بیچارگی را حس میکنیم و این احساس از طرف دیگرانی که نمیخواهند افغانستان راه خود را بیابد، تزریق شده است. ما منحیث ملت و جوانانی که سرمایه ملت هستند، میتوانیم همصدا شویم. مسوولیت آینده و فعلی خود را به دست بگیریم. تا حالا این موضوع را از سیاسیون افغانستان نه حس کردهام و نه شنیدهام. گمان میکنم که بین جوانان یک نوع سردرگمی سیاسی به وجود آمده است. این چالش وقتی دور میشود که جوانان منسجم شوند، با هم صحبت کنند، همدیگر را درک کنند و همصدا شوند و رنج خود را با هم درک کنند. مشکل اساسی که همه را به هم وصل میکند، رنج و دردی است که در چهل سال اخیر به مردم داده شده است.
گرداننده: نسل قدیم و نسل نو سیاسی درگیر مسالۀ صلح شدهاند. قبل از پناهنده شدن پدر شما به سازمان ملل، صحبتهای مشی مصالحه ملی روی کار آمده بود. حالا گفته میشود که شرایط قبلی دوباره در حال تکرار شدن است. شما چه فکر میکنید و چه مقایسه دارید؟
هیله: تاریخ خود را نه به شکل یکسان، ولی تکرار میکند. بعضی عناصر بسیار شبیه هستند. از جمله نقش کشورهای همسایه در جنگی که از چهل سال به این طرف در افغانستان دوام دارد. البته نقشها همچنان تا اندازهیی تغییر کرده اند. بحث دیگر که بسیار مهم و شبیه است، این است که مجاهدان همان وقت نمیخواستند که مصالحه کنند و در یک میز همصحبت دولت وقت شوند. پافشاری می کردند که باید نظام تغییر کند و این فکر فقط از طرف مجاهدان نبوده است. اگر واقعا شما امروز بخواهید نقش پیشتیبانان طالبان را بدانید، مجاهدان قبلی باید با صدای رسا بگویند که کی ها پشت پرده از آنان حمایت میکردند و از آنها می خواستند که چنان بازی را به راه اندازند که نظام از بین برود. تفاوتهای زیادی هم وجود دارد. مثلا مصالحۀ ملی همان وقت که به عنوان یک استراتژی به وجود آمد، چندین سال را در بر گرفت که حزب دموکراتیک خلق افغانستان و حزب وطن همراه کدرهای خود، مردم و ارتش کار کنند. به این دلیل که ترمینالوژی مناسبی از نگاه سیاسی در آن زمان موجود نبود. در قدم دوم، مشی مصالحه ملی از طرف دولت صورت میگرفت اما پروسۀ صلح فعلی افغانستان از طرف دولت اداره نمیشود. سوم این که افغانستان در آن زمان کوشش کرد که استقلال خود را بعد از خروج نیروهای شوروی استحکام ببخشد، اما امروز چنین نیست. در قدم چهارم، همان زمان هم ما کشور فقیری بودیم. امروز سیاستمداران از پول گدایی مردم بیگانه جیب های خود را پر میکنند و این روند مردم را از آنان دور می کند.
گرداننده: با این حال شما فکر میکنید که افغانستان فعلی از افغانستان آن زمان ضعیفتر است؟
هیله: بلی؛ از نگاه دیدگاه، برنامه و اداره کاملا ضعیف است. در آن زمان ده سال جنگ را سپری کرده بودیم، اما حالا چهل سال جنگ را سپری کرده ایم و دو نسل زخمآلود جنگ هستند. در آن زمان که من به کابل بودم، تا صنف دهم درس خواندم. در مکتب از اقوام مختلف و طبقات اقتصادی مختلف بودیم. من و فرزندان کارگر با هم به یک صنف درس میخواندیم. همه شانس مساوی داشتیم. امروزه اما اگر در مورد آیندۀ مردم افغانستان بپرسیم، در پاسخ میگویند که توکل به خدا است. هیچ چیزی به کنترل شان نیست. مسایل مذهبی که بین شیعه و سنی که حالا ایجاد شده، بازیهای تفرقهانداز است که در آن زمان و در زمان مشی مصالحه ملی نبود.
گرداننده: حالا گفتگوهای صلح را پیش رو داریم و نشست ۲۷ مارچ را داریم که قرار است به افغانستان سرنوشتساز باشد. فکر میکنید که حقوق زنان و جوانان در گفتگوهای صلح مدنظر گرفته می شود؟
هیله: من واقعا نگران شرایط افغانستان هستم. نه تنها زنان، بلکه تمام مردم افغانستان خود را در سرنوشت افغانستان فعلی دخیل نمیبینند. آیندۀ ما در خطر است. نه تنها جوان و پیر، بلکه زنان و مردان برای آیندۀ افغانستان یکجا و همصدا می توانیم ایستاده شویم و راه حل پیدا کنیم. در مورد حقوق زنان، باید بگویم که حقوق زنان از سالهای دهۀ نود زیر پا شده است. ما سه خواهر هستیم و پس از شهادت پدرم، ما را زنان بزرگ کرده اند و شهامت خود را نشان دادند. قربانی هم دادند. پدر، همسر و قوم خود را از دست دادند. اگر امروز زنان افغانستان صدا نداشته باشند، هیچ وقت افغانستان صلح را در خود نمی بیند.
گرداننده: روزی به افغانستان بر می گردید؟
هیله: همیشه گفتهام که امیدوارم که روزی سر قبر پدر و کاکایم بروم دعا کنم و بتوانم مصدر خدمت شوم.
گرداننده: حالا هم با صنفیهای قدیم خود دید و بازدید دارید؟
هیله: بلی میبینم. در فیسبوک یک صفحه درست کرده اند و گاه همدیگر را میبینیم و از خاطرات گذشته با حسرت یاد میکنیم. در کودکی بسیاری از مطالب را درک نمیکردیم. در حالت جنگ زندگی میکردیم. وقتی که از طرف مجاهدان بیشتر از ۳۰ راکت پرتاب میشد، نمایندۀ صنف با بازکردن پنجرهها به شاگردان میگفت که زیر میز بروند تا خوردهشیشهها و پارچههای راکت زخمی شان نکند. در همان زمان بعضی شوخیهای کودکانه ما را روحیه میداد و ما از عمق موضوع بیخبر بودیم. گاهاً که دوستانم را میبینم، با یادآوری از خاطرات آن زمان، زنده میشوم.
گرداننده: جالب است که در مکتبی که نامش صلح بود، شما شاهد جنگ بودید. اگر موضوعی است که سوال نشده، میشود که صحبت کنید.
هیله: تا به حال ما و سیاسیون کشور ما در چهار دهۀ اخیر به کشورهای بیرونی برای حل منازعه رجوع کردیم، ولی تاثیری نکرد، برای بار اول هم که شده، باید با هم بنشینیم و راه حل بیابیم. تا به حال هیچ راه حل خارجی نتوانسته برای افغانستان مفید باشد.
پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه میباشند، میتوانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند: opinions@aiss.af
این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاههای رسمی انستیتوت نمیباشد.