شبکههای تجارتی افغانها، ژئوپولیتیک و دیپلماسی روزمره: فراتر از حوزههای شمالی و جنوبی غرب آسیا
نویسنده: مگنس مارسدن
شبکههای تجارتی فراملی آسیای میانه نقش مهمی در اتصال بسیاری از آسیای غربی ایفا میکنند. تاجرانی که چنین شبکههایی را تشکیل میدهند چند زبانه هستند و میتوانند در فضاهای فرهنگی متعدد زندگی کنند، ازین رو میشود از آنها بهخوبی به عنوان «دیپلماتهای روزمره» نام برد که به ویژه در هنر مذاکره مهارت دارند. این مقاله روی شبکههای تجارتی متشکل از تاجران افغان تمرکز دارد. دو دهلیز اصلی حمل و نقل افغانستان در غرب آسیا مباحث اصلی این مقاله است: 1) مسیری که شمال آسیای غربی را به آسیای شرقی متصل میکند و 2) مسیری که جنوب آسیای غربی را به ترکیه و آسیایی میانه متصل میکند.
به تاریخ 1 جنوری 2018، توجه کارشناسان مسائل امنیتی روی دستهای از بازیگران متمرکز شد که تا کنون به ندرت پیوند آن با اشکال بینالمللی تروریسم اسلامی مورد بحث قرار گرفته است. عبدالقادر ماشاریپوف—یک شهروند ازبکستان که به زبانهای روسی، ترکی، چینی و عربی صحبت میکرد و با جوامع اویغور در آسیای میانه و ترکیه ارتباط داشت—نقش مهمی در حمله به کاباره رینا در شهر استانبول بازی کرد که باعث مرگ 39 نفر شد. او در نهایت پس از آنکه پسر چهار ساله خود را در خانهای در زیتینبورنو، ناحیهای در همسایگی استانبول که از مدتها بدینسو محلی برای زندگی مردمان آسیای میانه شده بود، پیاده کرد از سوی پولیس دستگیر گردید. ماشاریپوف ظاهراً در افغانستان آموزشهای نظامی را فرا گرفته بود.
شبکهها و جوامع فراملی آسیای میانه نقش مهمی در ایجاد ارتباط بینمنطقهای در زمینههای مختلف آسیای غربی ایفا میکنند؛ اما نه مانند قضیۀ ماشاریپوف. مانند ماشاریپوف، تاجرانی که چنین شبکههایی را تشکیل میدهند به چندین زبان صحبت میکنند و قادر اند در فضاهای چند فرهنگی زندگی کنند. هرچند دغدغه اصلی چنین بازیگران تجارت است، نه ستیزه جویی مذهبی. تاجران سیار روزنهای متفاوتی را در مورد اتصال آسیایی مرکزی به مناطق همجوار ارائه میکند.
شبکههای متشکل از افغانها اما در این میان بسیار مهم هستند. دو مسیر اصلی حمل و نقل افغانستان در غرب آسیا وجود دارد: یکی که یوروسیای پسا-شوروی را از طریق جمهوریهای اکثراً مسلمان آسیای میانه به چین وصل میکند؛ و دیگری ترکیه، حجاز و آسیای میانه را در یک مثلث باهم متصل میکند. تاجران افغان همزمان مناطق شمال آسیای میانه را به شرق آسیا و جنوب آن را به ترکیه و آسیای میانه متصل میکنند.
این پیشنهاد بصورت قوی مطرح است که میتوان این تاجران را منحیث «دپلماتهای روزمره» تلقی کرد—اصلاحی که روی ظرفیتهای موجود در گروهها و شبکههای مشخصی در عرصۀ دپلماسی تأکید دارد؛ به خصوص در عرصههای مذاکره و مهارتهای زبانی و فرهنگی. ملت-دولتهای ماورای آسیای میانه بهطور فزایندهای نشان داده اند که چگونه مهارتهای دیپلماتیک بخشهایی از جمعیت آنها میتواند بُعد دیگری را در برنامههای سیاست خارجی شان اضافه نموده و لایهای دیگری را که از طریق آن روابط بین کشورها را شکل میدهد به رسمیت شناخته است. کشورهای آسیای میانه نیز میتوانند به طور مشابه با تعقیب دیپلماسی غیر رسمی در مسیرهای تجارتی-انسانی بهرهمند شوند. با این حال، برای انجام این کار کلیشههای جانبدارانه که در مورد تاجران در منطقه وجود دارد باید بهطور جدی به چالش کشیده شوند. این کشورها همچنان نیاز دارند تا دیدگاه اتصال بین منطقهای غرب آسیا را توسعه بخشیده که منطقهی شمال و جنوب را در بر بگیرد.
افغانها در حوزۀ شمالی غرب آسیا
محدودهای منطقهی که در آن تاجران افغان خود را به عنوان گردانندگان ماهر به اثبات رسانده اند اتحاد جماهیر شوری سابق است—حوزه شمالی غرب آسیا. مقامات در منطقه و فراتر از آن افغانهای سیار در آسیای میانه را به عنوان مهاجران پرهزینه و یا تروریست/جنایتکار میشناسند. در سالهای اخیر، سیاست در مورد تاجران افغان در هالهای از ابهام قرار داشته است. کشورها در منطقه سیاستهای را مشخصاً در مورد فعالیتهای تجارتی تاجران افغان طرح کرده است. در موارد معدودی سیاستگذاران تلاش کرده اند تاجران افغان را تشویق کنند تا در سکتورهای تجارت و زراعت سرمایهگذاری کنند که در این عرصه از ازبکستان میتوان به عنوان مثال نام برد.
شبکههای تجارتی افغان در فضای پسا-شوروی از سوی افغانهای طرفدار شوروی ایجاد شد—افغانهای که در دانشگاههای شوروی، انستیتوتهای تخنیکی و مکاتب حزبی در سالهای 1970 و 1980 تحصیل کرده بودند. این دانش آموزان وارد تجارتهای کوچک در این کشور شدند. آنها معاملات شان را با ارزهای خارجی انجام داده و بهطور مخفیانه پارچه و شلوارهای تولید هند را از هانگ کانگ به شهروندان شوروی میفروختند. در سفرهای شان به افغانستان، آنها دستگاههای تهویه هوای ساخت آذربایجان و نیز ظروف چای ساخت روسیه را با خود به افغانستان میآوردند. این کالاها همچنان از طریق شبکههای قاچاق به بازارهای پاکستان نیز میرسید. فعالیتهای تجارتی این محصلان افغان با آگاهی عمیقی از روابط تجارتی در تاریخ کشورهای آسیای میانه مسلمان نشین و یورسیا شکل گرفته بود. شبکههای مختلف افغان—از جمله شبکههای متشکل از سیکهـها و هندوها—در تجارت میان هند بریتانوی و آسیای مرکزی/امپراتوری رسیه فعال بوده اند؛ که گستره این تجارت تا شهر مورمانسک در نزدیکی دایره قطب شمال نیز میرسیده است.
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، تاجران افغان کمک کردند تا مردمان کشورهای جانشین اتحاد جماهیر شوری به مواد غذایی اولیه دسترسی داشته باشند. آنها مواد غذایی وارداتی از ایران و پاکستان را مجدداً به آسیای میانه صادر میکردند. در همان سالها، آنها همچنان بازار عمده فروشی کالاهای چینی در روسیه، اوکراین و بلاروس را در اختیار داشتند. این امر پس از تماس با مقامات و مذاکره در مورد دسترسی به بازار با دیگر جوامع تأثیرگذار تجاری به ایجاد مسیرهای تجارتی بین چین و کشورهای پسا-شوروی منجر شد.
بسیاری از افغانها که پس از حمله به افغانستان در سال 2001 به رهبری ایالات متحده به فضای شوروی سابق نقل مکان کردند و بهطور رسمی خود را به عنوان پناهنده ثبت کردند به شغل غیر رسمی «بازار کانتینر» منطقه به عنوان «فروشندهها» برای تاجران رسمی افغانستان روی آوردند. این فعالیتها امروزه برای اقتصادهای منطقه همچنان مهم است، هرچند در برخی زمینهها قوانین جدید میدان تجارت افغانها را محدود کرده است.
پس از آنکه اتحادیه گمرکی یوروسیا در سال 2015 راه اندازی شد، افغانها انتقال کالا را از طریق شبکه راه آهن و بندر قزاقستان به روسیه و بلاروس آغاز کردند. آنها اکنون فعالیتهای تجاری شان را گسترش میدهند: تجارت مواد خام (مانند چوب روسی) به افغانستان و سرمایهگذاری روی فرهنگ کافه چینی در شهر یوو.
تاجران افغان که در این حوزه وسیع فعالیت میکنند با یکدیگر به به زبانهای فارسی و پشتو ارتباط برقرار میکنند. آما آنها همیشه هم به زبانهای ترکی و هم فارسی آسیای میانه، و همچنان روسی و اغلب به زبانهای ماندارین یا کانتونی مسلط هستند. در کشورهای که این تاجران کار میکنند گاهی اوقات مقامات از مهارتهای آنها در دیپلماسی غیر رسمی استفاده میکنند. گفته میشود که یک تاجر افغان در اوکراین برای آزادی شهروندان اوکراین که از سوی طالبان به اسارت گرفته شده بودند کمک کرده است. در شهر یوو، تاجران خارجی که تعداد شان حدود 13000 نفر میرسد یک تاجر از افغانستان را به عنوان نماینده شان انتخاب کردند. او حالا به طور منظم در جلسات رسمی که از سوی شهرداری شهر برگزار میشود اشتراک نموده و به طور گسترده در تلویزیونهای چین برجسته شده است.
برای اینکه چنین شبکههایی بتوانند عملکرد خوبی داشته باشند، تاجران با مقامات منطقه روابط نزدیک برقرار نموده و آن را حفظ میکنند. این روابط کمک میکند تا تاجران در مواقع مشکلات سیاسی در امان بمانند. تاجری در شهر یوو در جنوری 2018 گفت: «ما افغانها تجارب زیادی داریم که دولتها پول ما را قاپیده اند. به همین خاطر تنها مردمانی که در چین سرمایهگذاری میکنند کسانی هستند که مقامات را در ردههای بالا میشناسند که در مورد سیاستهای جدیدی که به اجرا گذاشته میشود به آنها خبر میدهند.»
اگرچه کشورهای آسیای میانه اغلب افغانها را به عنوان تروریست یا جنایتکار معرفی میکنند، مردم عام منطقه بهطور گستردهای به افغانها به عنوان تاجران موفق میپندارند و با آنها انعطاف پذیری بیشتر دارند—یک تاجیک که در در یکی از دانشگاههای دوشنبه کار میکند یکبار برایم گفت: «بجای تلاوت قرآن در گوش نوزادان، افغانها عسل و کشمش به دهان شان میگذارند تا عشق به پول را در آنها بکارند.» در واقع، بیشتر تاجران افغان در حوزه شمالی غرب آسیا به گونه صریح ارتباط افغانستان با اسلام رادیکال را رد میکنند. آنها عمدتاً در زندگی شان رویکرد سکولار منشانه دارند که در آن ایده آل مشترک «زندگی خوب» از طریق موفقیت تجارتی و اشتراک در انواع سرگرمیهای عمومی به دست میآید. این اخلاق شخصی زندگی خوب با یک تعهد جمعی و فرهنگی قوی با هویت ملی افغانستان گره خورده است. این جنبه هویت تاجران با سیاستهای دولتهای پسا-شوروی در قبال مهاجران تقویت شده است: مقامات دولتی از وضعیت آنها نظارت میکنند، با آنها روابط برقرار میکنند و از طریق «انجمنهای رسمی دیاسپورا» به «جوامع مهاجر» کمک میکنند.
افغانها در حوزه جنوبی غرب آسیا
دومین دهلیز اصلی انسانی-تجارتی فعالیتهای تاجرانی که در اصل از مناطق مرزی افغانستان و آسیای میانه بوده و فعلا در دو مرکز بزرگ مذهبی، تجارتی و سیاسی غرب آسیا زندگی و کار میکنند را به تصویر میکشد: استانبول و جده. اکثر این تاجران ادعا دارند که تبار شان به خانوادههایی میرسد که در امارت بخارا در آسیای میانه زندگی میکردند تا اینکه آنها در سال 1920 پس از ظلم و ستم بلشویکها به این سوی مرز به افغانستان مهاجرت کردند. این مهاجران بخارا تا اوایل دهه 1980 در افغانستان زندگی میکردند. آنها در سکتورهای صنعتی و تجاری در کشور فعال بوده اند—بهویژه در تجارت خز و فرش—و همچنان در توسعه صنعت مدرن در کشور نقش مهمی ایفا کرده اند. خانوادههای نخبه آسیای مرکزی با طبقه نخبه شهری افغانستان نزدیک شده و به مناصب بلند دولتی دست یافتند. برخی از این خانوادههای نخبه پس از کودتای سال 1973 که منجر به سرنگونی سلطنت در افغانستان شد، این کشور را به مقصد عربستان سعودی، اروپا و ایالات متحده ترک کردند.
پس از تهاجم اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال 1979، هزاران خانواده مهاجر کمتر ثروتمند از ترس اینکه مبادا زمین و سرمایه شان توسط رژیم کمونیستی در کابل مصادره شود به پاکستان فرار کردند. در حالیکه بزرگان این گروه از سازمانهای مجاهدین ضد شوروی پشتیبانی میکردند، بسیاری از آنها برای اینکه کودکان شان از سوی رژیم کمونیستی به خدمت سربازی احضار نشود کشور را ترک کردند. در پاکستان، آنها همچنان در صنایع فرش و صنعت تجارت آسیای میانه فعال بودند. در اواخر دهه 1980، صدها خانواده از پاکستان به جده در عربستان سعودی نقل مکان کردند، جایی که مردمان آسیای میانه از اواخر دهه 1850 در محله بخاریا زندگی میکردند و بعد از آن یک جمع دیگر از آسیای مرکزی در دهه 1920 به آنجا سرازیر شدند.
مهاجران آسیای میانه که در دهه 1980 وارد جده شدند، به سرعت در آنجا و همچنان در مکه و مدینه مستقر شدند. آنها در آغاز خلاهای را در اقتصاد پر کردند که از سوی موجهای پیشین مهاجران آسیای میانه ایجاد شده بود، مانند رستورانتهای که غذای ملی عربستان سعودی را میپختند: روز البخاری یا برنج بخاری. سپس آنها فعالیتهای خود را در واردات از ترکیه و سپس چین شروع کردند که فرشهای نماز ساخته شده با ماشین و لباسهای ارزان قیمت آماده شده را وارد می کردند که هردو قلم را حاجیها و کارگران خارج از کشور میخریدند تا به عنوان سوغات به خانههای شان ببرند.
سیستم کافلا—که در آن تجارت خارجی باید به نام یک حامی عربستان ثبت شود—به این معنی است که تجارت در عربستان سعودی ذاتاً برای خارجی پرمخاطره است. موفقترین تاجران مهاجر افغان آسیای میانه در عربستان سعودی، سرمایه خود را به ترکیه انتقال دادند. در ابتدا، آنها در محله آسیای میانه نشین استنانبول در زیتینبورنو خانه خریدند. در تحولاتی که تحت رژیم رئیس جمهور طیب اردوغان قد کشیدند، آنها به طور فزایندهای سرمایه گذاری کردند. بلند رفتن هزینههای زندگی در عربستان سعودی، که بخشی از آن ناشی از «مالیات بر خانواده» است که در سال 2016 معرفی شد، باعث شد که بسیاری از افغانهای مقیم عربستان تجارت خود را در پادشاهی عربستان متوقف کنند. کسانی که سرمایه کافی داشتند اجازه اقامت ترکیه گرفتند و در برخی موارد هم شهروندی این کشور را.
این تاجران به گونه مرتب بر روابط خود با جوامع ترکی در آسیای میانه تأکید میکنند: این امر به ادعای شهروندی جمعی و فردی آنها در ترکیه مشروعیت میبخشد. انجمنهای که از سوی افغانها در استانبول تأسیس شده اند اغلب بر محور هویت قومی-زبانی ترکی شکل گرفته اند که متداولترین نمونه آن «افغان-ترک» میباشد. با این حال، بسیاری از افغان در زیتینبورنو میگویند که آنها به این نتیجه رسیده اند که پس از نقل مکان به ترکیه روی جنبههای ترکی هویت شان تأکید کنند. یکی از نمایندگان این انجمنهای فرهنگی در آگست سال 2017 به من چنین گفت: «در افغانستان ما میدانستیم که ما اوزبیک هستیم اما ما همیشه فارسی صحبت میکردیم. من در استانبول بیشتر اوزبیکی یاد گرفتم تا در سرزمین اجدادی خود».
تاجران افغانی در منطقه جنوبی غرب آسیا به لحاظ فرهنگی و زبانی دارای علایق متعدد هستند. سرتاسر جوامع مسلمان آسیای جنوبی و مرکزی، حجاز و در مجموع شبه جزیره عرب و همچنان ترکیه برای آنها مثل خانه شان هستند. آنها به زبانهای عربی، فارسی، زبانهای ترکی آسیای میانه و زبان ترکی مدرن صحبت میکنند. همچنان کسانی که برای تجارت به چین سفر میکنند اغلب زبان ماندارین یا کانتونی را روان صحبت میکنند. اکثر آنها به زبان اردو مسلط هستند.
با این حال، با توجه به نوع محیطی که سفر میکنند، برخی از محدودیتها وجود دارد. بر خلاف شبکههای افغان در حوزه شمالی غرب آسیا، تاجران مهاجر در حوزه جنوبی اغلب اظهار میکنند که مردم شان تصمیم گرفتند که در عربستان سعودی زندگی کنند، چون در عربستان سعودی برخی از مزیتهای بیشتر نسبت به زندگی در نزدیکی شهرهای مقدس مکه و مدینه وجود دارد. آنها همچنان میگویند که در کشورهای که میتوانند صدای آذان را بشنوند بیشتر خوشحال هستند. در واقع، برخی خانوادههای مهاجر که در اروپای غربی فعالیت تجاری دارند اغلب زمینه زندگی والدین سالخورده شان را در زیتینبورنو فراهم میکنند تا در آنجا زندگی کنند.
جمعبندی
دو هسته اصلی حمل و نقل برای افغانستان در غرب آسیا وجود دارد که باهم وصل نیستند و دارای چشماندازها و اولویتهای سیاسی و فرهنگی متضاد است. با این حال، به طور فزایندهای ممکن است دگرگونی شرایط سیاسی و اقتصادی در غرب آسیا به آرایش مجدد در دینامیک و جغرافیای این مسیرهای انسانی-تجارتی منجر شود. سیاستهای عربستان سعودی در قبال تاجران خارجی از همین حالا باعث شده است که برخی این تاجران برای همیشه به ترکیه نقل مکان کنند اما همچنان در جستجوی فرصتهای تجاری جدید در یوروسیا است (به ویژه در اوکراین و قزاقستان—قزاقستان کشوری است که در آن افغانهای ترکی از سیاست شهروندی در قبال جوامع دیاسپورای قزاق مستفید میشوند).
در فضای چنین تغییرات ژیوپولیتکی و پیامدهای ناشی از آنها برای موقعیت جغرافیایی تاجران، شبکههای تجاری که یکبار گسست تاریخی و جغرافیای را تجربه کرده است، صرف نظر از تفاوتهای ایدیولوژیکی تشکیل دهندگان آنها بار دیگر به تدریج به یکدیگر متصل میشوند. تاجران افغان در جایگاهی قرار خواهند گرفت که به خوبی میتوانند برای ایجاد اتصال منطقهای به عنوان یک نیروی محرک عمل کنند که ژئوپولیتیک آسیای غربی را شکل میبخشند؛ بلکه در مناطق شمالی و جنوبی غرب آسیا از آن نیز فراتر میروند.
روابط خارجی افغانستان امروزه مثل گذشته میان چندین نیروی ژیوپولتیکی محدود شده است. یک تاجر افغان که از سال 2004 بدینسو در چین فعالیت میکند در آگست سال 2018 در شهر یوو برایم گفت: «چین پیشنهاد کرد که یک مسیر راه آهن با سرعت بالا را که ظرف هشت ساعت مسافران از کابل به ارومچی سفر کنند احداث میکند. وقتی امریکاییها این طرح را شنیدند، مانع اعمار این مسیر شدند.» با توجه به این، دولت افغانستان باید یاد بگیرد که چگونه در این محیط پیچیده از اشکال دیپلماسی روزمره که از سوی تاجران انجام میشود استفاده نماید. این شبکههای تاجران، فعالیتها و استراتیژیها یک قاعده محکم برای دیدگاه پایدار و استوار اتصال منطقوی را تشکیل میدهند.
این نوشته ابتدا در وبسایت انستیتوت خاورمیانه در تاریخ سهشنبه، 3 ثور/اردبهشت ۱۳۹۸ منتشر شده است.
پروفسور مگنس مارسدن مشاور ارشد علمی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و رئیس مدرسه مطالعات جهانی آسیا در دانشگاه ساسکس است.
برای مطالعه نسخه انگلیسی این مقاله اینجا کلیک کنید.
پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه میباشند، میتوانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند:opinions@aiss.af
این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاههای رسمی انستیتوت نمیباشد