وبینار: مقاومت مدنی علیه طالبان؛ اهداف، روشها و چالشها
انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در ادامهی برنامههای خود، به تاریخ ۷ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۴ - / ۲۷ اپریل ۲۰۲۵، وبیناری را زیر عنوان «مقاومت مدنی علیه طالبان؛ اهداف، روشها و چالشها» برگزار کرد. در این نشست، دکتر عمر شریفی، انسانشناس و استاد دانشگاه آمریکایی افغانستان؛ شاهگل رضایی، عضو پیشین مجلس نمایندگان افغانستان؛ څانگه صدیقی، حقوقدان و فعال سیاسی؛ و کلیمالله همسخن، فعال سیاسی و عضو مجمع فدرال خواهان افغانستان؛ به بحث و تبادل نظر پرداختند.
برنامه با مقدمهای از سوی مصطفی مدثر، آگاه روابط بینالملل آغاز شد که در آن ضرورت پرداختن به مفهوم مقاومت مدنی در برابر طالبان، و ارزیابی زمینههای تاریخی و منطقهای این نوع مقاومت، مطرح شد.
دکتر عمر شریفی، با مرور بر تاریخچهی مقاومت مدنی و اشاره به ریشههای آن در اندیشهی هنری دیوید ثورو و مبارزات گاندی، گفت در افغانستان نیز نوعی از مقاومت مدنی قابل مشاهده است. وی صحنهی هجوم هزاران نفر به میدان هوایی کابل در اوج سقوط را نمونهای از نپذیرفتن طالبان به عنوان یک نظم مشروع دانست. به باور او، گرچه ساختار آشکاری از مقاومت وجود نداشت اما همین حرکتهای جمعی حامل پیامی از عدم مشروعیت طالبانیزم بود. شریفی بر این نکته تاکید کرد که ظرفیت برای مقاومت مدنی در لایههای اجتماعی افغانستان وجود دارد و این مقاومت، هرچند پنهان و پراکنده، در برابر نظم تحمیلی طالبان ادامه دارد.
څانگه صدیقی از منظر حقوقی به بحث پرداخت. او مفهوم نافرمانی مدنی را بر پایهی سرپیچی شهروندان از اوامر و قوانینی دانست که عدالت را برنمیتابند. وی با اشاره به تجربههای تاریخی منطقه از جنبشهای عدم خشونت همچون جنبش عبدالغفار خان، توضیح داد که نافرمانیهای مدنی در تاریخ افغانستان نیز سابقه داشتهاند، هرچند عمدتا به شکل پنهان و بدون انسجام گسترده. به باور صدیقی، یکی از چالشهای اصلی شکلگیری مقاومت مدنی در افغانستان، نبود چارچوب حقوقی روشن و فقدان یک نظم حقوقی قابل پیشبینی است که امنیت روانی برای کنشگران فراهم کند.
کلیمالله همسخن، بحث را با تاملی بر فلسفهی مقاومت ادامه داد. وی مقاومت را برآمده از آگاهی، احساس تحقیرشدگی و انکار اجتماعی دانست. به گفتهی او، جامعهی افغانستان در سطحی گسترده دچار خشونت نهادینهشده است؛ خشونتی که در گفتار، آموزش، و حتی آموزههای دینی جاریست. همسخن میگوید که مقاومت مدنی در افغانستان دشوار است اما غیرممکن نیست. او با اشاره به تجربههای شکستهی گذشته نظیر جنبش روشنایی، تبسم و رستاخیز تغییر، گفت فقدان طبقهی متوسط و نبود آگاهی سیاسی گسترده، مانع دوام جنبشهای مدنی در افغانستان شده است.
شاگل رضایی در ادامهی بحث بر این نکته تاکید کرد که ما در افغانستان بیشتر با اعتراضات مقطعی روبهرو بودهایم، نه با یک مقاومت مدنی مستمر و هدفمند. او با ارجاع به سرکوب شدید اعتراضات زنان توسط طالبان، گفت مقاومتهای پراکندهی موجود اگرچه شجاعانه بودند، اما به دلیل نبود رهبری موثر، انسجام فکری، تفاوت برداشتها از هدف مبارزه، و شکافهای اجتماعی تاریخی نتوانستهاند به یک جنبش تغییرساز بدل شوند. رضایی افزود که هنوز راه برای شکلگیری مقاومت مدنی باز است، بهویژه اگر نخبگان سیاسی، جامعهی مدنی و دیاسپورا بتوانند بر اشتراکات خود تاکید کنند و برنامههای بلندمدت و سازمانیافتهای برای تغییر ترتیب دهند.
در ادامه، هر یک از سخنرانان به پرسشهایی دربارهی نقش نهادهای بینالمللی، امکان ایجاد فشار حقوقی بر طالبان، و تاثیر احتمالی دیاسپورای افغان پاسخ دادند. صدیقی اشاره کرد که دادخواهیهای بینالمللی، اگرچه در کوتاهمدت تاثیر فوری ندارند اما در حفظ مشروعیت حقوقی مبارزه و فشار بلندمدت بر طالبان موثر اند. همسخن با دیدی انتقادیتر افزود که انتظار برای تغییر از خارج، خطایی بزرگ بوده و تنها راه، سرمایهگذاری بر آگاهی و پویایی درونی جامعه است.
در پایان، همهی سخنرانان بر دشواریها و در عین حال ضرورت مقاومت مدنی در برابر طالبان اتفاقنظر داشتند. هرچند نگاهها به میزان تحقق این هدف متفاوت بود اما همه بر این باور بودند که تداوم وضعیت کنونی بدون تلاش برای تغییر، افغانستان را به سوی فروبستگی بیشتر سوق خواهد داد.